روش گفتمان انتقادی از جمله رهیافتهایی است که پس از انقلاب پساساختگرایی، به حوزههای نقد معاصر راه یافته است. این شیوه در پی بررسی ساز و کارهای قدرتی است که نهتنها بر ارتباط اجتماعی بلکه بر شیوهی اندیشیدن نیز تأثیر میگذارد. نگارنده در این مقاله کوشیده است با بررسی سفرنامهی ناصرخسرو نشان دهد که چگونه، علاوه بر نگاه فردی، ایدئولوژی حاکم بر جامعهی روزگار ناصر خسرو نیز در نگرش او نسبت به جوامع دیگر و ارزشگذاری بر آنها مؤثر بوده است. روحیهی علمی، نگاه دقیق و علاقه به تفسیر و تأویل در کنار گرایشهای دینی و اجتماعی، سفرنامهای را پدید آورده که علاوه بر توصیف جزییات بناها، وضعیت جغرافیایی و اقتصادی شهرها و روستاها، تصویری از شرایط سیاسی- تاریخی آن روزگار نیز فراپیش خواننده مینهد. اساس کار در این پژوهش، مبتنی بر نظریه و روش فرکلاف است و در ضمن بررسی اثر در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، از نظریات دریدا وهال در باب «دیگری» نیز استفاده شده است.