انسان برای سهولت مطالعهی جهان به طبقهبندی دانش پرداخته و این طبقهبندی امکان انباشت و بازیابی دانش را برای وی فراهم میکند. قرارگیری انواع دانش در مرزهای مشخص به تدریج رشتههای دانشگاهی را برای مطالعهی نظاممند پدیدههای جهان به وجود آورده است. گردشگری، به عنوان یکی از پدیدههای دنیای معاصر، موضوعی پیچیده و چندوجهی است که بررسی آن عبور از مرزهای رشتههای رایج دانشگاهی و اتخاذ رویکرد تلفیقی را میطلبد. در این مقاله، جایگاه مطالعات گردشگری در میان رشتههای دانشگاهی و رویکردهای مطالعاتی آن بررسی شده است. بررسیها نشان میدهد که ماهیت پدیدهی گردشگری به گونهای است که شناخت آن نیازمند مطالعات میانرشتهای و چندرشتهای است و تلاش برای ارتقای جایگاه آن از یک حوزهی مطالعاتی به یک رشته شاید ناشی از فقدان اعتماد به نفس آکادمیک و غلبهی دیدگاه وحدت علوم باشد. در نهایت، موضوع رشته بودن گردشگری با توجه به معیار الگوهای هرست، کوهن و برنشتاین نیز مورد بررسی قرار گرفت. سرانجام، پس از بررسی جایگاه رشتهای مطالعات گردشگری با اتخاذ این الگوها، گذر از محدودیتهای پارادایمهای رشتهای و اتخاذ و تلفیق روششناسی رشتههای مختلف برای انجام پژوهشهای تلفیقی به عنوان راهکارهای توسعه و تقویت مطالعات گردشگری پیشنهاد شده است.